ریحانه موسوی | شهرآرانیوز؛ نمایشگاه گروهی نقاشی «سرچشمه» در پاسداشت هفته درخت کاری، با نمایش آثار جمعی از هنرمندان و استادان نقاشی همچون حسین سهرابی، محمد ابوترابی، رضا خلیلی، نوید ظفرعلیزاده، مریم گودرزی، علیرضا نیکزاده، جواد فتحعلی زاده، ایلیا سهرابی و رسول حاجی باقران این روزها در نگارخانه آسمان برگزار میشود و تا چهاردهم اسفندماه ادامه دارد و علاقه مندان میتوانند از ساعت ۱۸ تا ۲۱ به تماشای این آثار بپردازند.
در این نمایشگاه به قابهایی از نقاشی انتزاعی برمی خوریم؛ قابهای کوچک و بزرگ که هر کدام در نگاه اول فقط قرارگیری رنگ بر روی بوم را نشان میدهد. اما با نگاهی دقیقتر متوجه میشویم که این آثار برگرفته از طبیعتاند. در متن ورودی این نمایشگاه که اولین قاب در ورودی نگارخانه است، این گونه آمده است: «نقاشی کردن در طبیعت، چشم در چشم طبیعت، شهامتی میطلبد.
باید توانِ رویارویی با طبیعت را در خود دیده باشی؛ توانِ خیره شدن و دیدن و دیدن... و مکاشفه. باید به زیستِ هنرمندانه در طبیعت خو کرده باشی و سالها ممارست کنی تا شاید از پس سالیان، تو را بپذیرد و گفت وگویی صمیمانه و دوسویه آغاز کند تا شاید... شاید رازهایش را با تو در میان بگذارد و در راهِ دریافتنِ زبانی ویژه یاری ات کند.»
محمد ابوترابی، استاد برجسته نقاشی که دانشجویان زیادی را در این رشته تربیت کرده است، درباره حضورش در نمایشگاه «سرچشمه» گفت: به نظر من عنوان «سرچشمه» برای طبیعت بسیار مناسب است، زیرا ما هرچه داریم از طبیعت استخراج میکنیم. این اسم هم به آثار موجود در نمایشگاه ارتباط محتوایی دارد و هم زیبا است. وی افزود: دوستان ما سالها به طبیعت میرفتند و در آنجا نقاشی میکشیدند.
اکنون تصمیم گرفتند قلمهای شخصی خود را در طبیعت به کار ببرند. هرکسی سبک خود را دارد و به شیوه و با نگاه خود دست به خلق اثر زده است. زیبایی این نمایشگاه در متفاوت بودن آن است. همه میآیند تا طبیعت صرف واقعی را ببینند، اما با چیزی برخورد میکنند که حل شدن آرتیست در طبیعت بوده و از آن الهام گرفته است.
آنچه که از صافی وجود او عبور کرده و سپس بروز داده است. انسجام کاری این نمایشگاه ناشی از طبیعت بوده، که هنرمندان را کنار یکدیگر جمع کرده است. ابوترابی معتقد است هنرمندان در طبیعت حل شدهاند. او در این باره گفت: طبیعت میبیند این هنرمند آمده او را ببیند، به همین دلیل رخ نشان میدهد، او را صدا میکند و میگوید، چیزهایی که میبینید مانند برگ و رنگ همه بزک است. اما ترکیب بندی و رنگی که در طبیعت مخصوصا در زمستان میبینید، خود رنگ طبیعت است.
وی افزود: جوانان باید بدانند که این کار سادهای نیست؛ مشق کردن از طبیعت برای کسانی هم که کار مدرن انجام میدهند خود یک تجربه است. آنها باید کار و مطالعه انجام دهند، زیرا هیچ کسی و هیچ کارگاهی نمیتواند به آنها آموزش دهد. وقتی کار میکنید، دائم تجربه به دست میآورید؛ نقاشی تجربه است، مطالعه درجه ذهن و اندیشه را بالا میبرد و نوع نگاه را تغییر میدهد. این باعث میشود با هنر روز جهان نیز همسو شود و خود را به آن برساند.
ابوترابی درباره تغییراتی که هنر نقاشی از گذشته تاکنون داشته است، بیان کرد: به دلیل اتفاقاتی که به صورت اصولی در تهران شکل میگیرد و نگارخانهها خرید و فروش میکنند، بازار کار در این شهر خوب است، اما مشکلاتی هم دارد. در مشهد و شهرستانها هنوز فروش آن چنانی ندارند و فرهنگ آن به قدری جامع نشده است، که یک اثر هنری را به عنوان یک ارزش افزوده بخرند.
در سالهای دهه ۶۰ مردم به راحتی تابلو میخریدند، ما نیز کار میکردیم و شرایط خوب بود. این امر به جنبه اقتصادی نیز برمی گردد؛ وقتی شرایط اقتصادی مردم خوب نیست، نمیتوانند هزینههای جانبی داشته باشند. هرچه رو به جلو رفتیم مسئله اقتصاد بیشتر به هنر ضربه زد. خرید و فروشهایی که در سطح کلان انجام میشود و اینکه چطور بتوان آن را بازاریابی کرد و فروخت نیز، داستانهای خود را دارد.
ابوترابی با اشاره به اینکه هنر همیشه در جریان است و تکامل هنر همیشه جاری است، بیان کرد: اگر به سی سال پیش مشهد نگاه کنید، میبینید چه تفاوت زیادی در نوع نگاه، ارائه، دانش و موارد دیگر در آثار جوانان وجود دارد. اکنون میتوان به جرئت گفت اگر هنرمندان مشهدی، در تهران حرف اول را نزنند، حرف دوم را میزنند. آنهایی هم که در تهران کمی معروف شدهاند، اغلب شهرستانی هستند که ساکن تهراناند.
این هنرمند پیشکسوت دلیل مهاجرت هنرمندان مشهدی به تهران را، مسائل اقتصادی دانست و گفت: بی تفاوتی و عدم ارزش گذاری به هنر نیز از جمله موارد دیگر است و تمام اینها دست به دست یکدیگر میدهند. مهاجرت هنرمندان معضلی است که در مشهد بسیار باب شده است؛ شاید در استانهای دیگر مانند مشهد نباشد، اما هنرمندان به جایی میرسند که به یک فضای بیشتر نیاز دارند و تهران را مناسب میبینند، زیرا نگارخانهها و خریداران فراوان هستند.
هرچند فعالیت در تهران سختیهای خود را نیز دارد. من زیاد موافق این کار نیستم و مشهد خود میتواند به یک پایگاه تبدیل شود و کارها باید مرزها را بشکنند. امیدوارم در آینده جریانی شکل بگیرد و هنرمندان در شهر خود باشند، اما آثارشان با حمایت ها، در تهران و حتی خارج از کشور فروش برود.
وی افزود: در زمان امپرسیونیسم دوربین عکاسی آمد، اما نقاشان راه خود را پیدا کردند، زیرا نقاش یک تفکر خاص دارد، تنها سفر میکند و جست وجوگر است. احتمالا در ۱۰سال آینده هوش مصنوعی چنان ضربهای به گرافیک خواهد زد، که نتواند قد علم کند. وقتی کامپیوتر آمد، فتوشاپ نیز به همراه آن وارد شد، گرافیک را صنعتی کرد و از هنر آن کاسته شد. هوش مصنوعی شاید کاملا بر رشتههای گرافیک قالب شود، اما در نقاشی این گونه نیست؛ زیرا هنرمند متریال را لمس کرده، آن را بر روی بوم میگذارد و انرژی و حس خود را به بوم منتقل میکند. هوش مصنوعی برای من به عنوان یک معلم امضا دارد و کسی که کار خود را به وسیله آن انجام دهد، متوجه میشوم.
رضا خلیلی که عمر خود را پای هنر نقاشی گذاشته است، نیز نمایشگاه «سرچشمه» را حاصل یک دوره تقریبا شش ماهه بیان کرد که در طبیعت کار شده است. او درباره این نمایشگاه گفت: اکتشافات شخصی و برخوردی که هنرمندان به نوعی با طبیعت داشتهاند، در این نمایشگاه به نمایش گذاشتهاند. میتوان گفت این نمایشگاه یکی از حرفهایترین نمایشگاههای نقاشی طبیعت است؛ زیرا طبیعت نگاری محض و روایت گونه نیست، بلکه یک برخورد و برداشت کاملا شخصی از طبیعت است.
در نگاه اول یک انتزاع از فرم و رنگ به چشم میخورد و موضوع طبیعت نیز مبحث دوم آن است. وی با اشاره به اینکه سبک آثار انتزاعی است، میگوید: در مشهد مانند گذشته دور نیست که ما به دنبال یک سبک باشیم. مسیر هنر این است که اول باید یک شناخت از عینیت طبیعت، طبیعت بی جان، فیگور یا هر آنچه که موضوع شماست، داشته باشید. سپس کم کم به سمت ارائه یک بیان برسید و هرچه بیشتر بر روی آن کار شود شخصیتر میشود. گروهی اکسپرسیونیسم کار میکنند که بحث درون گرایی خودشان است.
برخی امپرسیونیسم کار میکنند که روابط و برخورد آنها با طبیعت کار میشود. سبکهای مختلف و ترکیب آنها از دیگر سبکهای کار هنرمندان است. به میزان تجربه و کارکرد هنرمندان، این کارها حرفهایتر و شخصیتر شده و با زبان تصویر بیان میشود. در نگاه اول نوعی سطوح، رنگ و بافت میبینید و در مرحله دوم سوژه دیده میشود، که آثار این نمایشگاه از همین جنس بوده و یک برخورد کاملا حرفهای با زبان هنر است.
وی ظهور تکنولوژیهای جدید را فرصت دانست و ابراز کرد: شاید در نگاه اول چالش به نظر برسد، اما هوش مصنوعی بر اساس دادههای گذشته یک نظریه ارائه میدهد و هیچ وقت نمیتواند آینده را پیش بینی کند. آن چیزی که بر اساس آینده نگری خلق میشود خلاقیت است، که حاصل تلاش هنرمندان در همه حوزهها محسوب میشود.
اگر با این دیدگاه نگاه کنیم، شخص خلاق میتواند بسیار جلوتر باشد و حتی به هوش مصنوعی ایده دهد. هوش مصنوعی به دلیل اینکه یک سیستم است، خلاق نیست. اما آن چیزی که هنرمند را با همه تکنولوژیها متفاوت کرده، خلاقیت او است. این یک ابزار است که سرعت را افزایش میدهد؛ از زمانی که تکنولوژیهای مختلف را داشته و داریم، میبینیم آن چیزی که باعث شده به زندگیهای ما رسوخ کند، سرعت دادهها در همه زمینهها بوده و این امر کمک کننده است.
وی درباره تفاوت برگزاری نمایشگاه به صورت انفرادی و گروهی توضیح داد: در طول تاریخ هنر اگر مطالعه کنیم، همیشه گروهها توانستهاند روند تحولات هنری را شکل دهند و این اتفاق به صورت فردی رخ نمیدهد. درست است هر کس دیدگاه شخصی خود را دارد، اما آنچه که باعث ماندگاری میشود، نگاه متفاوت و رویکرد خلاقانه است.